سکوت اطراف مرا آهنگی می شکند
که هنوز هم آوای سودایی بر سر دارد ،
تنها تر از همیشه، دارم بهت میگم که
اگه یه وقت تنهام گذاشتی و رفتی ،
اگه یه وقت ازم دلگیرشدی و رفتی ، اگه یه وقت بی
خبر چند تا قطره اشک از چشات افتاد و رفتی  ..به خاطراتمون فکرکن..
به اینکه من چه قدر بهت محتاجم ..آره تو هوایی و من برگی خزون ...تو آسمونی و من تیکه ابری نباریده ...تو آبی و من عطش...تو آتشی و من خاکستر ...
تو باغی و من نرگس..تو پرستویی مهاجرو من شاخه ای منتظر ...تو پروازی و من هیجان آن..تو محبتی و من...

هیچ...هیچ...
باورکن بی تو هیچم ....

 

نظرات 1 + ارسال نظر
sara جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:14 ب.ظ

vaghean khobe mer30...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد