پنداشتی که کوره ی سوزان عشق من
دور از نگاه گرم تو خاموش می شود؟
پنداشتی که یاد تو این یاد دلنواز
در تنگنای سینه فراموش می شود؟
تو رفته ای که بی من تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو شب ها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم
روزی که پیک مرگ مرا می برد به گور
من شب چراغ عشق تو را نیز می برم
عشق تو نور عشق تو عشق بزرگ توست
خورشید جاودانی دنیای دیگرم!
سلام
قشنگ بود .
همین
وبلاگ جالبی دارین به هردوتون تبریک میگم ولی رنگ فونت اگه تیره تر باشه بهتره شاد باشین